*** در صورت درخواست صاحب اثر یا ستاد ساماندهی از سایت حذف خواهد شد ***
خلاصه داستان :
ایوب که میان قاچاقچیان مرزی ایران و عراق در سروآب، روستای نزدیک مرز عراق زندگی می کنند، با مرگ پدر، ناچار از مراقبت و نگهداری سه خواهر و برادر بیمارش مادی است. مادی که از بیماری مادرزادی رنج می برد در پانزده سالگی همچنان جثه کودکی پنج ساله را دارد. روژین و آمنه از او نگهداری می کنند و از دکتر روستا در خواست می کنند به هر ترتیب ممکن مادری را معالجه کند اما دکتر معتقد است که ...