*** در صورت درخواست صاحب اثر یا ستاد ساماندهی از سایت حذف خواهد شد ***
خلاصه داستان :
مهندس جوانی در سال 1365 با این نتیجه رسیده است که باید کشور را ترک و برای یافتن سعادت تصمیم به رفتن می گیرد. همسرش با این تصمیم بطور جدی مخالف است اما مرد جوان در تصمیم خود جدی تر است. در آستانه مهاجرت، زن و شوهر مجبور به رفتن به شمال می شوند زیرا پدر زن مهندس در حال مرگ است. بین راه غریبه ای به آنها می پیوندد که ...