*** در صورت درخواست صاحب اثر یا ستاد ساماندهی از سایت حذف خواهد شد ***
خلاصه داستان :
رضوانه همراه با چهار فرزند یتیم خود همچون روستاییان دیگر درگیر خرابی مزارع شالی در اثر باران بی موقع است. رحمت برادر او در سفری که به شهر دارد گلبوته، خواهرزاده نوجوانش را به همراه می برد و در آنجا به قدرت دکان دارد طرف معامله اش که همسری نازا دارد، پیشنهاد ازدواج با گلبوته را می دهد.قدرت در خواستگاری مادیانی سفید را به عنوان شیربها به همراه خود می آورد که ...