*** در صورت درخواست صاحب اثر یا ستاد ساماندهی از سایت حذف خواهد شد ***
خلاصه داستان :
زينال پس از بازگشت از اسارت خاطرات گذشته اش را مرور مي كند. با شروع جنگ و آغاز حمله عراقي ها، او كه همسرش هانيه را از دست داده، به همراه يحيي يك گروه مقاومت محلي را سازماندهي مي كند. پس از حمله بي امان هواپيماها به جمعيت آواره اي كه درصدد عزيمت از منطقه جنگي هستند و انفجار قطار و تخريب ايستگاه راهآهن، سليمه از زينال قول مي گيرد كه ...